محمد پیامبری که از نو باید شناخت
از وقتی که که از سفر مکه و مدینه برگشتم به تاریخ اسلام علاقه مند شدم، قبلا اصلا تحت هیچ شرایطی حاضر نبودم وقت بگذارم و در این زمینه مطالعه کنم. اما تا الان 4 تا کتاب خریدم و خوشحال میشم که شما هم اگه کتابی تو این زمینه سراغ دارین بهم معرفی کنید.
کتابی که الان دستمه محمد پیغمبری که باید از نو شناخت نام داره، ترجمه ذبیح الله منصوری
همیشه فکر میکردم چرا تو دین اسلام این همه جنگ و خونریزی رخ داده؟ الان وسطهای کتاب هستم، می بینم پیامبر اسلام چندین سال متوالی مورد تهاجم قبیله قریش که از ده طایفه تشکیل میشد بودن. تنها طایفه ای که از ایشون دفاع میکرد طایفه بنی هاشم و عموی ایشون ابو طالب بود. اعراب بادیه نشین از افراد طائفه خود حمایت میکردن. پیامبر سختی های زیادی کشید. چندین بار قصد کشتن ایشون را کردن. در حدی که بالاخره با ترک طائفه خودشون به مدینه هجرت کردن. بیشتر اعراب صدر اسلام را غلامان و کنیزان تشکیل میدادن.
پیامبر وقتی دید که این دشمنی ها ادامه داره شروع به جنگ کردن. این بوده دلیل جنگهای صدر اسلام، اسلام دین خون و خونریزی نیست.
پیامبر از کودکی یتیم بوده و لذت داشتن پدر و مادر را نچشیدن، همیشه به یتیمها اظهار لطف میکردن و توصیه میکردن که به اونها کمک بشه.
خیلی از جاهای این کتاب من به غربت و سختی هایی که پیامبر به عنوان یک عرب بادیه نشین که از قبیله خودش طرد شد گریستم.
متوجه شدم که قبیله برای یک عرب از همه چیز مهمتره و پیامبر حمایت قبیله خودش را از دست داد و به این خاطر رنج زیادی کشید.
خیلی جاها ما خوندیم که پیامبر با روزی یک خرما خودشون را سیر میکردن، من باورم نمیشد و فکر میکردم این حرفا الکیه، ولی متوجه شدم در سرزمین مکه ( مدینه سر سبز تر و حاصل خیز تر بوده) تمام اعراب از بچگی با گرسنگی و تشنگی بزرگ میشدن و عادت به این قضیه داشتن و بسیار سر سخت بودن. حتی برای نفهمیدن گرسنگی به شکم خودشون سنگ می بستن. این شامل تمام مردم مکه بوده که در یک سرزمین لم یزرع زندگی میکردن.
نمیتونم تمام مطالب کتاب را که البته میدونم آقای ذبیح الله منصوری به عنوان یک مترجم بعضی جاهاش دست بردن ( این یکی از مشخصات ترجمه ایشونه ) ولی انسان دانشمند و آگاه و اهل مطالعه ای بودن، با نثری بسیار شیوا که به دل میشینه می نوشتن، براتون تعریف کنم.
فقط در یک کلام نظرم نسبت به دینم در حال تغییره، دوستان عزیزم در مورد اسلام مطالعه کنید
چیزی که من را بسیار تحت تاثیر قرار داده یتیم بودن پیامبر و رافت وِیژه ایشون به یتیمان بوده.
در ضمن اینم بدونین که وقتی پیامبر به مدینه مهاجرت کردن از سوی یهودیان مدینه بسیار مورد استقبال واقع شدن، چرا که یهودیها فکر میکردن پیغمبر چون به سوی مسجد الاقصی نماز میخونه حتما یهودی میشه و کلا خودشون را نژاد برتر میدونستن. چرا که اعتقاد داشتن تمام پیامبرانی که کتاب دارن از قوم یهود برانگیخته شدن. اما پیغمبر این مورد را نفی کردن و هیچ فرقی بین ابنای بشر طبق دین اسلام قائل نمیشدن.
اونها پیامبر را که از نسل ابراهیم بود قبول نداشتن، و به امید یهودی شدن پیامبر بودن، اما روزی رسید که پیامبر در یک مسجد معروف به ذو قبلتین ( مسجد دو قبله ای ) وسط نماز بهشون وحی شد و به سوی کعبه نماز خوندن. بعدها مشخص شد که اون سمتی که پیغمبر بهش رو کردن کعبه بوده.
دوستان تاریخ اسلام را بخونید و در مورد دینتون اطلاعت کسب کنید بسیار بسیار شیرین و زیباست.
البته به قدری اطلاعات و احادیت جور واجور وجود داره که آدم قاط میزنه! این اتفاقی است که الان برام افتاده